آزمایش



                           بدون شرح

                      آیا باور میکنید که من عیسی مسیح را دیده ام؟

                                                                                       نوشته اریک الدر

من در روز نهم فوریه سال ۱۹۸۷ عیسی مسیح را دیدم. در همه عمرم  چیزهای زیادی را در باره او شنیده بودم ولی  در آن روز خودش را از نزدیک ملاقات کردم.
قضیه از این قرار است...
من باتفاق یک گروه چند نفره در گوشه کلیسا ایستاده بودیم و داشتیم در باره مسیح حرف میزدیم. نمیدانم تحت تأثیر چه نیروئی ، صادقانه به آنها گفتم که من به مسیح اعتقادی ندارم. البته من در یک خانواده مسیحی بدنیا آمده بودم و مدت ۲۴ سال بود که هر هفته به کلیسا یا مجالس گفتگو در باره عیسی مسیح میرفتم ولی آن روز یکشنبه به همه مسیحیان آن گروه بی اعتقادی خودم را نسبت به مسیح اعلام کردم.
اما پس از اینکه توسط یکنفر تشویق شدم که همراه با دوستانش به مطالعه انجیل بپردازم احساس کردم که بایستی در مورد اعتقادات خود کمی بیشتر مداقه نمایم. شش ماه مطالعه هفتگی مرا به این فکر انداخت که ما میتوانیم زندگی ابدی بیابیم زیرا پس از مرگ ، خداوند ما را به بهشت رهنمون خواهد کرد.
یکبار در جواب یکی از آنها که در مورد اعتقاد من به زندگی جاودانه خودم پرسید جواب دادم که « بله من به جاودانگی اعتقاد دارم ولی نه صد در صد بلکه فقط نود در صد».
ولی مردی که در کنارم ایستاده بود ، در جوابم گفت « صد در صد!».
با حیرت به خود گفتم « چه گستاخ؟ این مرد از کجا میداند که خدا با من چه خواهد کرد؟ اما بجز خودم که باز هم روی نود در صد پا فشاری کردم  هر کسی که در آنجا ایستاده بود نظر آن مرد را تأیید کرد و گفت: « صد در صد ».
هنگامیکه آنها با قاطعیت گفتند که « همین ده در صد تفاوت زندگی تو را تعیین میکند من به مطالعات خود با عزمی آهنین تر ادامه دادم.
بعد از گذشت شش ماه یک روز که در حال مطالعه نوشته پائولوس مقدس بودیم عبارتی در فصل اول نوشته ، نظر مرا بخود جلب کرد. در پایان فهرستی از معصیتهای گوناگون نوشته شده بود « آنانی که مرتکب چنین معصیتهائی میشوند مستحق مرگ
ند!

به خود گفتم « آه مرگ؟ مرگ جزای سنگینیست برای برخی از این گناهان!».
سپس به گروه حاضرین گفتم « هر چند من تا کنون آنچنان خطائی انجام نداده ام که حتی طبق قانون ایالات متحده آمریکا به زندان افکنده شوم ولی فکر میکنم به هر حال مرگ میتواند جزای سنگینی باشد برای اینگونه معصیت ها!»
مردی از بین آن گروه گفت « بهتر است در این مورد نظر خدا را بپرسی!»
گفته او را که پیشنهاد معقولی بود پذیرفتم ولی بخود گفتم که بی شک این پرسش بسیار پر دغدغه است زیرا اگر حق با خدا باشد و او ثابت کند که عقوبت این گناهان فقط مرگ است من چه جوابی خواهم داشت؟
سر انجام در هنگام نماز این موضوع را از خدا پرسیدم و از او در خواست کردم که اگر مرتکب گناهی شده ام که عقوبتش مرگ است آن را بمن نشان دهد.
دو هفته بعد خداوند جواب سوال مرا داد.

                                                                                    
   ناتمام